معنی فارسی forepaled
B1پیشین و بهطور خاص به چیزی که در جلو یا پیش از یک چیز دیگر قرار دارد، اشاره دارد.
To impale or pierce something from the front; to create a façade or appearance ahead of the actual.
- OTHER
example
معنی(example):
قلعهٔ باستانی توسط جنگل اطرافش محاصره شده بود.
مثال:
The ancient castle was forepaled by the surrounding forest.
معنی(example):
او در هنر خود، اغلب مناظر را با احساسی از رمز و راز محاصره میکند.
مثال:
In his art, he often forepales landscapes with a sense of mystery.
معنی فارسی کلمه forepaled
:پیشین و بهطور خاص به چیزی که در جلو یا پیش از یک چیز دیگر قرار دارد، اشاره دارد.