معنی فارسی forepayment
B1پرداختی که قبل از دریافت خدمات انجام میشود.
A payment made in advance before receiving a service.
- NOUN
example
معنی(example):
پرداخت اولیه برای خدمت قبل از شروع کار الزامی بود.
مثال:
The forepayment for the service was required before starting the work.
معنی(example):
برای تضمین رزرو، آنها خواستار پرداخت اولیه شدند.
مثال:
They requested a forepayment to secure the booking.
معنی فارسی کلمه forepayment
:پرداختی که قبل از دریافت خدمات انجام میشود.