معنی فارسی forepass
B1گذر یا مسیری که به جلو پیش میرود و ممکن است برای تسهیل عبور یا دسترسی باشد.
A designated pathway or route established for ease of movement or access ahead.
- NOUN
example
معنی(example):
آنها از یک گذر جلو برای اطمینان از ایمنی کوهنوردان در مسیر خود استفاده کردند.
مثال:
They used a forepass to ensure the safety of the hikers on their trail.
معنی(example):
این گذر جلو به طور استراتژیک برای دسترسی آسان قرار داده شده بود.
مثال:
The forepass was strategically placed for easy access.
معنی فارسی کلمه forepass
:گذر یا مسیری که به جلو پیش میرود و ممکن است برای تسهیل عبور یا دسترسی باشد.