معنی فارسی foreseize

B1

قادر به پیش‌بینی چیزی قبل از وقوع آن.

To predict or anticipate something before it occurs.

example
معنی(example):

ما باید خطرات بالقوه در طرح‌مان را پیش‌بینی کنیم.

مثال:

We need to foreseize potential risks in our plan.

معنی(example):

پیش‌بینی مشکلات می‌تواند زمان و منابع را صرفه‌جویی کند.

مثال:

Foreseizing problems can save time and resources.

معنی فارسی کلمه foreseize

: معنی foreseize به فارسی

قادر به پیش‌بینی چیزی قبل از وقوع آن.