معنی فارسی foreshot
B1نمایی از یک موضوع که به جلوتر از آن یا به اجزای آن اشاره میکند.
An image or portrayal that emphasizes the foreground or main subject of a scene.
- OTHER
example
معنی(example):
عکاس یک تصویر فوقالعاده از نمای جلو را ثبت کرد.
مثال:
The photographer captured a stunning foreshot of the landscape.
معنی(example):
در فیلم، نمای جلو به سرنوشت شخصیت اصلی اشاره کرد.
مثال:
In the movie, the foreshot hinted at the main character's fate.
معنی فارسی کلمه foreshot
:
نمایی از یک موضوع که به جلوتر از آن یا به اجزای آن اشاره میکند.