معنی فارسی foresighted

C1

پیش‌بین، کسی که می‌تواند پیشرفت‌ها و تغییرات آینده را ببیند و برنامه‌ریزی کند.

Having the ability to anticipate future developments.

adjective
معنی(adjective):

Having foresight; foreseeing; provident.

example
معنی(example):

تصمیم‌های پیش‌بینانه او به رشد شرکت کمک کرد.

مثال:

His foresighted decisions helped the company grow.

معنی(example):

پیش‌بینی کردن برای رهبری مؤثر ضروری است.

مثال:

Being foresighted is essential for effective leadership.

معنی فارسی کلمه foresighted

: معنی foresighted به فارسی

پیش‌بین، کسی که می‌تواند پیشرفت‌ها و تغییرات آینده را ببیند و برنامه‌ریزی کند.