معنی فارسی forespake

B1

پیش‌بینی کردن، پیشگویی کردن یا صحبت کردن در مورد نتایج احتمالی یک عمل پیش از وقوع آن.

To predict or speak about the potential consequences of an action before it occurs.

example
معنی(example):

او از عواقب کارهایش در اوایل صحبت کرد.

مثال:

He forespake the consequences of his actions early on.

معنی(example):

او پیش‌بینی کرد چه اتفاقی می‌افتد اگر آنها هشدارها را نادیده بگیرند.

مثال:

She forespake what would happen if they ignored the warnings.

معنی فارسی کلمه forespake

: معنی forespake به فارسی

پیش‌بینی کردن، پیشگویی کردن یا صحبت کردن در مورد نتایج احتمالی یک عمل پیش از وقوع آن.