معنی فارسی forestallment

B1

پیشگیری به معنای جلوگیری از وقوع یک عمل یا رویداد قبل از به وقوع پیوستن آن است.

The act of preventing or postponing an event or action.

example
معنی(example):

پیشگیری از پروژه زمان و منابع را ذخیره کرد.

مثال:

The forestallment of the project saved time and resources.

معنی(example):

پیشگیری اجازه برنامه‌ریزی و اجرای بهتر را داد.

مثال:

The forestallment allowed for better planning and execution.

معنی فارسی کلمه forestallment

: معنی forestallment به فارسی

پیشگیری به معنای جلوگیری از وقوع یک عمل یا رویداد قبل از به وقوع پیوستن آن است.