معنی فارسی forestland
B1سرزمین جنگلی، منطقهای وسیع پوشیده از درختان و گیاهان که به جنگل مشهور است.
An area of land covered by a forest.
- NOUN
example
معنی(example):
سرزمین جنگلی خانه بسیاری از گونههای حیات وحش است.
مثال:
The forestland is home to many species of wildlife.
معنی(example):
ما در این آخر هفته به پیادهروی در سرزمین جنگلی زیبا رفتیم.
مثال:
We went hiking in the beautiful forestland this weekend.
معنی فارسی کلمه forestland
:
سرزمین جنگلی، منطقهای وسیع پوشیده از درختان و گیاهان که به جنگل مشهور است.