معنی فارسی forestish
B1شبیه به جنگل یا مرتبط با ویژگیهای فضای جنگلی؛ ممکن است به دکوراسیون یا احساسات اشاره کند.
Resembling or characteristic of a forest.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
احساس جنگلی کلبه آن را دنج کرده بود.
مثال:
The forestish feel of the cabin made it cozy.
معنی(example):
تزئینات جنگلی تم طبیعی را تقویت کرده بود.
مثال:
Forestish decorations enhanced the natural theme.
معنی فارسی کلمه forestish
:
شبیه به جنگل یا مرتبط با ویژگیهای فضای جنگلی؛ ممکن است به دکوراسیون یا احساسات اشاره کند.