معنی فارسی forestress
B1پوشش جنگلی، توصیف میزان و نوع پوشش گیاهی جنگل در یک منطقه خاص.
The extent and type of forest cover in an area.
- NOUN
example
معنی(example):
جنگل‌پوشی این منطقه با تغییر فصل‌ها دستخوش تغییر می‌شود.
مثال:
The forestress of the area changes with the seasons.
معنی(example):
آثار هنری او غالباً بازتاب‌دهنده جنگل‌پوشی زادگاهش است.
مثال:
Her artwork often reflects the forestress of her hometown.
معنی فارسی کلمه forestress
:
پوشش جنگلی، توصیف میزان و نوع پوشش گیاهی جنگل در یک منطقه خاص.
