معنی فارسی foretalking
B1عمل پیشگویی یا صحبت درباره موضوعات قبل از وقوع آنها.
The act of discussing or addressing issues before they happen.
- VERB
example
معنی(example):
پیشصحبت کردن برای ارتباط مؤثر تیم ضروری است.
مثال:
Foretalking is essential for effective team communication.
معنی(example):
درگیر شدن در پیشگویی میتواند از بروز سو تفاهمها جلوگیری کند.
مثال:
Engaging in foretaling can prevent misunderstandings later.
معنی فارسی کلمه foretalking
:
عمل پیشگویی یا صحبت درباره موضوعات قبل از وقوع آنها.