معنی فارسی forethought

B2 /ˈfɔː(ɹ)θɔːt/

پیش‌اندیشی، فکر کردن به عواقب و پیامدها قبل از عمل.

The act of thinking ahead and considering future implications before making decisions.

example
معنی(example):

پیش‌اندیشی برای برنامه‌ریزی مؤثر ضروری است.

مثال:

Forethought is essential for effective planning.

معنی(example):

آن‌ها در استراتژی خود پیش‌اندیشی فوق‌العاده‌ای نشان دادند.

مثال:

They showed great forethought in their strategy.

معنی فارسی کلمه forethought

: معنی forethought به فارسی

پیش‌اندیشی، فکر کردن به عواقب و پیامدها قبل از عمل.