معنی فارسی forewarns

B1

پیش‌آگاه کردن، اطلاع دادن به کسی درباره یک خطر یا مشکل قبل از وقوع آن.

To warn someone in advance of a possible danger or problem.

verb
معنی(verb):

To warn in advance.

example
معنی(example):

او دوستانش را درباره طوفان پیش‌آگاهی می‌دهد.

مثال:

She forewarns her friends about the storm.

معنی(example):

هشدار ما را درباره خطر احتمالی پیش‌آگاهی می‌دهد.

مثال:

The alert forewarns us of possible danger.

معنی فارسی کلمه forewarns

: معنی forewarns به فارسی

پیش‌آگاه کردن، اطلاع دادن به کسی درباره یک خطر یا مشکل قبل از وقوع آن.