معنی فارسی forewonted

B1

Forewonted به معنای چیزی است که از قبل معمول یا عادی است و به صورت طبیعی رخ می‌دهد.

Something that is customary or habitual.

example
معنی(example):

او یک ترس معمولی از تاریکی داشت.

مثال:

She had a forewonted fear of the dark.

معنی(example):

پاسخ‌های او در طول مصاحبه معمولی بود.

مثال:

His responses were forewonted during the interview.

معنی فارسی کلمه forewonted

: معنی forewonted به فارسی

Forewonted به معنای چیزی است که از قبل معمول یا عادی است و به صورت طبیعی رخ می‌دهد.