معنی فارسی forhooy

B1

فراموش کردن نگرانی‌ها یا ترس‌ها و آرامش گرفتن.

To forget concerns or fears, and find relaxation.

example
معنی(example):

شما باید نگرانی‌هایتان را فراموش کنید و استراحت کنید.

مثال:

You need to forhooy your worries and relax.

معنی(example):

او توانست قبل از اجرا از ترس‌هایش فراموش کند.

مثال:

She managed to forhooy her fears before the performance.

معنی فارسی کلمه forhooy

: معنی forhooy به فارسی

فراموش کردن نگرانی‌ها یا ترس‌ها و آرامش گرفتن.