معنی فارسی forleave
B1فورلیف، اصطلاحی برای زمان مرخصی یا وقت آزاد از کار یا مسئولیتها.
A term referring to time off from work or duties.
- OTHER
example
معنی(example):
با رئیسام دربارهی گرفتن فورلیف صحبت کردم.
مثال:
I talked to my boss about taking forleave.
معنی(example):
او برای حضور در عروسی درخواست فورلیف کرد.
مثال:
She applied for forleave to attend the wedding.
معنی فارسی کلمه forleave
:
فورلیف، اصطلاحی برای زمان مرخصی یا وقت آزاد از کار یا مسئولیتها.