معنی فارسی forlet
B1رها کردن، تسلیم شدن در برابر یک چالش یا وظیفه.
To give up or abandon something.
- VERB
example
معنی(example):
آنها پس از ماهها کار تصمیم به رها کردن پروژه گرفتند.
مثال:
They decided to forlet the project after months of work.
معنی(example):
رها کردن معمولاً به معنای تسلیم شدن در برابر چیزی دشوار است.
مثال:
Forlet often means giving up on something difficult.
معنی فارسی کلمه forlet
:
رها کردن، تسلیم شدن در برابر یک چالش یا وظیفه.