معنی فارسی formated

B1

فرمت‌بندی به معنای تنظیم و سازماندهی یک متن یا تصویر به نحوی است که خواندن و مشاهده آن آسان‌تر باشد.

To arrange or organize content in a designated layout or style.

example
معنی(example):

متن به گونه‌ای فرمت‌بندی شده است که جذاب‌تر به نظر برسد.

مثال:

The text was formated to be more visually appealing.

معنی(example):

سند قبل از چاپ باید فرمت‌بندی شود.

مثال:

The document needs to be formated before printing.

معنی فارسی کلمه formated

:

فرمت‌بندی به معنای تنظیم و سازماندهی یک متن یا تصویر به نحوی است که خواندن و مشاهده آن آسان‌تر باشد.