معنی فارسی formating
B1فرمتبندی، عمل یا فرآیند تنظیم و سازماندهی محتوا به شکلی خاص است.
The process of arranging text or data in a structured format.
- NOUN
example
معنی(example):
فرمتبندی یک سند برای ارتباط واضح ضروری است.
مثال:
Formating a document is essential for clear communication.
معنی(example):
فرمتبندی مناسب به خوانایی متن کمک میکند.
مثال:
Proper formating helps in the readability of the text.
معنی فارسی کلمه formating
:فرمتبندی، عمل یا فرآیند تنظیم و سازماندهی محتوا به شکلی خاص است.