معنی فارسی formful
B1ساختاریافته، به معنای داشتن یک الگوی منظم و قابل پیشبینی در یک متن یا سخنرانی است.
Characterized by a clear and distinct structure or format.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سخنرانی او از نظر ساختاری صحیح و منظم بود.
مثال:
His speech was formful, following a strict structure.
معنی(example):
طبیعت ساختاریافته سند، آن را به راحتی قابل فهم کرد.
مثال:
The formful nature of the document made it easy to understand.
معنی فارسی کلمه formful
:
ساختاریافته، به معنای داشتن یک الگوی منظم و قابل پیشبینی در یک متن یا سخنرانی است.