معنی فارسی formy

B1

ساختاریافته و زیبا، به ویژگی‌هایی اشاره دارد که در آن اشکال و الگوها به واضحی و زیبایی بیان شده‌اند.

Having particularly noticeable form or structure; often used in art or design contexts.

example
معنی(example):

خط زیبا و ساختاریافته او خواندن را دشوار کرده بود.

مثال:

Her formy handwriting made it hard to read.

معنی(example):

سبک ساختاریافته هنرمند توسط بسیاری تحسین شد.

مثال:

The artist's formy style was admired by many.

معنی فارسی کلمه formy

: معنی formy به فارسی

ساختاریافته و زیبا، به ویژگی‌هایی اشاره دارد که در آن اشکال و الگوها به واضحی و زیبایی بیان شده‌اند.