معنی فارسی formicated
B1ماضی فرمیکت، اشاره به گذشتهای دارد که در آن موجودات زنده به صورت اجتماعی عمل کردهاند.
The past tense of formicate; refers to past actions of communal behavior.
- VERB
example
معنی(example):
حشرات در باران فرمیکت کردند.
مثال:
The insects formicated in the rain.
معنی(example):
به محض اینکه غذا در دسترس بود، به سرعت فرمیکت کردند.
مثال:
Once the food was available, they quickly formicated.
معنی فارسی کلمه formicated
:
ماضی فرمیکت، اشاره به گذشتهای دارد که در آن موجودات زنده به صورت اجتماعی عمل کردهاند.