معنی فارسی formidably
B2به شدت و به طرز چشمگیری، به خصوص در مورد توانایی یا خصوصیتی که قابل احترام است.
In a manner that inspires fear or respect through intense power or ability.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طرز چشمگیری باهوش است و اغلب از همسالان خود پیشی میگیرد.
مثال:
She is formidably intelligent, often outsmarting her peers.
معنی(example):
این وظیفه به طرز چشمگیری دشوار بود و نیاز به تلاش زیادی داشت.
مثال:
The task was formidably difficult, requiring much effort.
معنی فارسی کلمه formidably
:
به شدت و به طرز چشمگیری، به خصوص در مورد توانایی یا خصوصیتی که قابل احترام است.