معنی فارسی formulized
B1فرمولبندی شده، اشاره به چیزی که بهصورت فرمول و ساختار مشخصی بیان شده است.
Expressed or structured in a formulaic way.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برنامه فرمولبندی شده برای تیم آسان بود.
مثال:
The formulized plan was easy to follow for the team.
معنی(example):
زمانی که پروژه فرمولبندی شد، همه نقشهای خود را درک کردند.
مثال:
Once the project was formulized, everyone understood their roles.
معنی فارسی کلمه formulized
:
فرمولبندی شده، اشاره به چیزی که بهصورت فرمول و ساختار مشخصی بیان شده است.