معنی فارسی formylating
B1فرآیند فرمیدال کردن به عمل اضافه کردن گروه فرمیدال به ترکیبات اشاره دارد.
The act of introducing a formyl group into a compound.
- VERB
example
معنی(example):
فرآیند فرمیدال کردن ترکیبات نیاز به دقت دارد.
مثال:
The process of formylating compounds requires precision.
معنی(example):
ما در آزمایشگاه مواد آلی را فرمیدال میکنیم.
مثال:
We are formylating the organic materials in the lab.
معنی فارسی کلمه formylating
:
فرآیند فرمیدال کردن به عمل اضافه کردن گروه فرمیدال به ترکیبات اشاره دارد.