معنی فارسی forpined

B1

حالت یا احساس فقر و ناچیزی در زندگی، به طور خاص در زمانی که از عزیزان دور هستید.

An emotional state of longing or feeling deprived, particularly in the absence of loved ones.

example
معنی(example):

او در طول غیبت طولانی از خانواده‌اش احساس فقری کرد.

مثال:

He felt forpined during the long absence from his family.

معنی(example):

ملوان فقیر به آرامش خانه‌اش آرزو می‌کرد.

مثال:

The forpined sailor longed for the comfort of his home.

معنی فارسی کلمه forpined

: معنی forpined به فارسی

حالت یا احساس فقر و ناچیزی در زندگی، به طور خاص در زمانی که از عزیزان دور هستید.