معنی فارسی forpit
B1میوه یا محصولی که دچار پوسیدگی، خرابی یا کاهش کیفیت شده است.
A fruit or product that has become deteriorated, damaged, or of poor quality.
- OTHER
example
معنی(example):
سیب پیر و فرسوده طعم متفاوتی از سیبهای تازه داشت.
مثال:
The old forpit apple tasted different than the fresh ones.
معنی(example):
او میوههای فرسوده را دور انداخت و میوههای رسیده را ترجیح داد.
مثال:
He discarded the forpit fruit, preferring the ripe ones.
معنی فارسی کلمه forpit
:
میوه یا محصولی که دچار پوسیدگی، خرابی یا کاهش کیفیت شده است.