معنی فارسی forra

B1

جو یا احساس خاصی که در یک مکان وجود دارد، به ویژه در مکانی با حس عجیب.

The atmosphere or feeling characteristic of a place, especially one that is unusual.

example
معنی(example):

فضای جنگل پر از سکوتی عجیب و غریب بود.

مثال:

The forra of the forest was filled with an eerie silence.

معنی(example):

زمانی که از میان فضا عبور کردند، احساس موجودی نگران‌کننده کردند.

مثال:

Walking through the forra, they felt an unsettling presence.

معنی فارسی کلمه forra

: معنی forra به فارسی

جو یا احساس خاصی که در یک مکان وجود دارد، به ویژه در مکانی با حس عجیب.