معنی فارسی forsaker
B1شخصی که سنتها یا عقاید پیشین را رها میکند.
A person who abandons or rejects traditional beliefs or practices.
- NOUN
example
معنی(example):
رهاکننده سنتهای قدیمی معمولاً مورد انتقاد قرار میگیرد.
مثال:
The forsaker of old traditions is often criticized.
معنی(example):
به عنوان یک رهاکننده، او راههای جدیدی برای زندگی جستجو کرد.
مثال:
As a forsaker, he sought new ways of living.
معنی فارسی کلمه forsaker
:شخصی که سنتها یا عقاید پیشین را رها میکند.