معنی فارسی forsook
B1 /fɔɹˈsʊk/رها کردن، ترک کردن، به معنای از دست دادن چیزی یا کسی است که قبلاً ارزشمند بوده است.
To abandon someone or something.
- verb
verb
معنی(verb):
To abandon, to give up, to leave (permanently), to renounce.
example
معنی(example):
او عادتهای قدیمی خود را رها کرد تا زندگی بهتری داشته باشد.
مثال:
He forsook his old habits to lead a better life.
معنی(example):
در لحظهای از ناامیدی، او آرزوهایش را رها کرد.
مثال:
In a moment of despair, she forsook her dreams.
معنی فارسی کلمه forsook
:
رها کردن، ترک کردن، به معنای از دست دادن چیزی یا کسی است که قبلاً ارزشمند بوده است.