معنی فارسی forthbrought
B1به وجود آمده یا ارائه شده، به ویژه در زمینه شواهد یا موارد قانونی.
Brought forward or presented, especially in a legal context or discussion.
- OTHER
example
معنی(example):
تغییرات به وجود آمده در سیاست، خوشامد گفته شد.
مثال:
The forthbrought changes in the policy were welcomed.
معنی(example):
شواهد به وجود آمده برای این پرونده حیاتی بود.
مثال:
The forthbrought evidence was crucial for the case.
معنی فارسی کلمه forthbrought
:به وجود آمده یا ارائه شده، به ویژه در زمینه شواهد یا موارد قانونی.