معنی فارسی fortunateness

B1

شانس، کیفیت یا شرایطی که در آن فرد یا موقعیتی درگیر شانس مثبت است.

The quality of being fortunate; having good luck or favorable outcomes.

example
معنی(example):

شانس او زمانی که خوش‌شانسی بر او لبخند می‌زد، مشهود بود.

مثال:

Her fortunateness was evident every time good luck smiled upon her.

معنی(example):

شانس وضعیت آن‌ها این امکان را برای راه‌حل‌های سریع فراهم کرد.

مثال:

The fortunateness of their situation allowed for quick solutions.

معنی فارسی کلمه fortunateness

:

شانس، کیفیت یا شرایطی که در آن فرد یا موقعیتی درگیر شانس مثبت است.