معنی فارسی forward of
B1به معنای جلوتر از یک نقطه خاص یا مرجع.
In a position ahead of or in front of something else.
- PREPOSITION
example
معنی(example):
خودرو در جلوی ورودی ساختمان پارک شده است.
مثال:
The car is parked forward of the building entrance.
معنی(example):
او به جلوتر از خط رفت تا دید بهتری داشته باشد.
مثال:
He moved forward of the line to get a better view.
معنی فارسی کلمه forward of
:
به معنای جلوتر از یک نقطه خاص یا مرجع.