معنی فارسی forward planning

B2

فرآیند برنامه‌ریزی برای آینده به منظور پیش‌بینی و مدیریت رویدادها و منابع.

The process of organizing and preparing for future events or needs.

example
معنی(example):

برنامه‌ریزی آینده‌نگر برای مدیریت موفق پروژه ضروری است.

مثال:

Forward planning is essential for successful project management.

معنی(example):

آنها در طول جلسه بر اهمیت برنامه‌ریزی آینده‌نگر تأکید کردند.

مثال:

They emphasized the importance of forward planning during the meeting.

معنی فارسی کلمه forward planning

: معنی forward planning به فارسی

فرآیند برنامه‌ریزی برای آینده به منظور پیش‌بینی و مدیریت رویدادها و منابع.