معنی فارسی forwardest

B1

جلوترین، به معنای موقعیت یا وضعیتی است که در آن چیزی یا کسی در جلوترین نقطه قرار دارد.

The superlative form of 'forward', indicating the most advanced or leading position.

example
معنی(example):

از همه دویدگان، او جلوتر از همه در مسابقه بود.

مثال:

Of all the runners, she was the forwardest in the race.

معنی(example):

ایده‌های او در زمینه فناوری از همه جلوتر بود.

مثال:

His ideas were the forwardest in the field of technology.

معنی فارسی کلمه forwardest

:

جلوترین، به معنای موقعیت یا وضعیتی است که در آن چیزی یا کسی در جلوترین نقطه قرار دارد.