معنی فارسی fosie
B1فوزی، اصطلاحی برای توصیف چیزی شاداب و رنگارنگ.
A term used to describe something vibrant or colorful.
- OTHER
example
معنی(example):
او یک لباس فوزی با رنگهای بسیار زیبا پوشید.
مثال:
She wore a fosie dress that was very colorful.
معنی(example):
الگوی فوزی روی دیوار برای اتاق جذابیت ایجاد کرد.
مثال:
The fosie pattern on the wall added vibrancy to the room.
معنی فارسی کلمه fosie
:
فوزی، اصطلاحی برای توصیف چیزی شاداب و رنگارنگ.