معنی فارسی fossettes
B1فوسهها، جمع فوسه، به معانی چینها یا شکافهای کوچک در اجسام اشاره دارد.
Multiple small indentations or decorative folds.
- NOUN
example
معنی(example):
گردنبند با چندین فوسه تزئین شده بود.
مثال:
The necklace was adorned with multiple fossettes.
معنی(example):
طراحی شامل فوسههای زیبا برای افزایش زیبایی آن بود.
مثال:
The design featured elegant fossettes to enhance its beauty.
معنی فارسی کلمه fossettes
:
فوسهها، جمع فوسه، به معانی چینها یا شکافهای کوچک در اجسام اشاره دارد.