معنی فارسی fossiform

B2

شکل فاسیسیمی به شکل فسیل اشاره دارد که در علم زمین‌شناسی و زیست‌شناسی استفاده می‌شود.

Having the shape or form resembling a fossil.

example
معنی(example):

استخوان‌های فسیل شده شکلی فاسیسیمی داشتند.

مثال:

The fossilized bones had a fossiform shape.

معنی(example):

محققان ساختار فاسیسیمی مرجان باستانی را مطالعه کردند.

مثال:

Researchers studied the fossiform structure of the ancient coral.

معنی فارسی کلمه fossiform

: معنی fossiform به فارسی

شکل فاسیسیمی به شکل فسیل اشاره دارد که در علم زمین‌شناسی و زیست‌شناسی استفاده می‌شود.