معنی فارسی fossilated
B2فسیلشده به حالتی اطلاق میشود که موجودات زنده یا آثار آنها بهصورت طبیعی به سنگ تبدیل شدهاند.
Preserved remains of organisms or traces of their activity that have become a fossil.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این حیوان در سنگ فسیل شده است.
مثال:
The animal was fossilized in the rock.
معنی(example):
ردپای فسیل شده در گل باستانی کشف شد.
مثال:
Fossilized footprints were discovered in the ancient mud.
معنی فارسی کلمه fossilated
:
فسیلشده به حالتی اطلاق میشود که موجودات زنده یا آثار آنها بهصورت طبیعی به سنگ تبدیل شدهاند.