معنی فارسی fosslify

B1

فسیل کردن به عملی گفته می‌شود که در آن مواد آلی به فسیل تبدیل می‌شوند.

To convert organic material into fossil through natural processes.

example
معنی(example):

دانشمندان امیدوارند بقایای موجودات باستانی را فسیل کنند.

مثال:

Scientists hope to fosslify the remains of ancient creatures.

معنی(example):

هدف این است که مواد آلی را برای تحقیق‌های آینده فسیل کنیم.

مثال:

The aim is to fosslify the organic material for future research.

معنی فارسی کلمه fosslify

: معنی fosslify به فارسی

فسیل کردن به عملی گفته می‌شود که در آن مواد آلی به فسیل تبدیل می‌شوند.