معنی فارسی fosslfying

B1

فسیل‌شدن به فرآیندی اطلاق می‌شود که در آن مواد آلی به فسیل تبدیل می‌شوند.

The process of turning organic material into fossil.

example
معنی(example):

فرایند فسیل‌شدن هزاران سال طول می‌کشد.

مثال:

The process of fosslfying takes thousands of years.

معنی(example):

فسیل‌شدن مواد آلی به حفظ آن برای مطالعه‌های آینده کمک می‌کند.

مثال:

Fosslfying organic material helps preserve it for future study.

معنی فارسی کلمه fosslfying

: معنی fosslfying به فارسی

فسیل‌شدن به فرآیندی اطلاق می‌شود که در آن مواد آلی به فسیل تبدیل می‌شوند.