معنی فارسی fosterland
B1سرزمین پرورش، به مکانی اطلاق میشود که فرد در آن بزرگ شده است و به نوعی با آن پیوند عاطفی دارد.
The land or country where a person was raised or grew up, often associated with emotional ties.
- NOUN
example
معنی(example):
او روزی به سرزمین پرورش خودش برمیگردد.
مثال:
He dreams of returning to his fosterland one day.
معنی(example):
سرزمین پرورش پر از سنتها و فرهنگ بود.
مثال:
The fosterland was rich in traditions and culture.
معنی فارسی کلمه fosterland
:
سرزمین پرورش، به مکانی اطلاق میشود که فرد در آن بزرگ شده است و به نوعی با آن پیوند عاطفی دارد.