معنی فارسی foveae
B1فوبهها، فرورفتگیهای سطحی در بافتهای بدن بوده که میتوانند در درک حسی نقش ایفا کنند.
Small depressions or pits, especially in anatomical contexts.
- noun
noun
معنی(noun):
A slight depression or pit in a bone or organ.
معنی(noun):
The retinal fovea, or fovea centralis, responsible for sharp central vision.
example
معنی(example):
فوبهها فرورفتگیهای کوچکی در سطح بافت هستند.
مثال:
Foveae are small depressions in the surface of a tissue.
معنی(example):
در آناتومی، فوبهها نقش مهمی در عملکردهای حسی ایفا میکنند.
مثال:
In anatomy, foveae play a crucial role in sensory functions.
معنی فارسی کلمه foveae
:
فوبهها، فرورفتگیهای سطحی در بافتهای بدن بوده که میتوانند در درک حسی نقش ایفا کنند.