معنی فارسی fowling
B1 /ˈfaʊlɪŋ/عمل شکار پرندگان، به ویژه در مناطق طبیعی.
The act of hunting wild birds.
- verb
- noun
verb
معنی(verb):
To hunt fowl.
مثال:
We took our guns and went fowling.
noun
معنی(noun):
A session of hunting fowl.
example
معنی(example):
شکار پرندگان عمل شکار پرندگان است.
مثال:
Fowling is the act of hunting birds.
معنی(example):
او در هر پاییز از شکار پرندگان در زمینهای باتلاقی لذت میبرد.
مثال:
He enjoys fowling in the wetlands each autumn.
معنی فارسی کلمه fowling
:
عمل شکار پرندگان، به ویژه در مناطق طبیعی.
