معنی فارسی fracking

B2 /ˈfɹækɪŋ/

شکاف‌دهی، فرایندی که در آن مایعات تحت فشار به زمین تزریق می‌شود تا نفت و گاز استخراج شود.

The process of injecting liquid into subterranean rock formations to extract oil and gas.

noun
معنی(noun):

Hydraulic fracturing.

example
معنی(example):

شکاف‌دهی به دلیل نگرانی‌های زیست‌محیطی اغلب مورد بحث است.

مثال:

Fracking is often debated due to environmental concerns.

معنی(example):

فرآیند شکاف‌دهی نیاز به مدیریت دقیق برای کاهش ریسک‌ها دارد.

مثال:

The fracking process requires careful management to minimize risks.

معنی فارسی کلمه fracking

: معنی fracking به فارسی

شکاف‌دهی، فرایندی که در آن مایعات تحت فشار به زمین تزریق می‌شود تا نفت و گاز استخراج شود.