معنی فارسی fractionalized
B1کسری شده، به معنای تقسیم یک دارایی به قسمتهای کوچک برای مالکیت مشترک.
Divided into fractions or parts that are owned by different people.
- verb
verb
معنی(verb):
To separate into parts or fractions; to fractionate
example
معنی(example):
مالکیت کسری به چندین سرمایهگذار اجازه میدهد که بخشی از یک ملک را داشته باشند.
مثال:
Fractionalized ownership allows multiple investors to own a piece of property.
معنی(example):
بازار کسری برای هنر به دموکراتیک کردن سرمایهگذاری در هنر کمک میکند.
مثال:
The fractionalized market for art helps democratize art investment.
معنی فارسی کلمه fractionalized
:
کسری شده، به معنای تقسیم یک دارایی به قسمتهای کوچک برای مالکیت مشترک.