معنی فارسی fractocumulus
B1نوعی ابر کوچک و تکهتکه که معمولاً در شرایط خاص جوی ظاهر میشود.
A type of cloud characterized by broken, small cumulus formations.
- NOUN
example
معنی(example):
آسمان پر از ابرهای فرکتوکومولوس بود که بعدازظهر را شکل میداد.
مثال:
The sky was filled with fractocumulus clouds, shaping the afternoon.
معنی(example):
مترولوژیستها فرکتوکومولوس را نشانهای از تغییرات آب و هوایی پیش رو میدانند.
مثال:
Meteorologists identify fractocumulus as a sign of upcoming weather changes.
معنی فارسی کلمه fractocumulus
:نوعی ابر کوچک و تکهتکه که معمولاً در شرایط خاص جوی ظاهر میشود.