معنی فارسی fractural

B2

مرتبط با شکستگی یا شکاف‌ها در ساختارها.

Relating to or characterized by fractures.

example
معنی(example):

تحلیل شکستگی نمونه نقص‌های پنهانی را نشان داد.

مثال:

The fractural analysis of the specimen revealed hidden flaws.

معنی(example):

ویژگی‌های شکستگی در علم مواد مهم هستند.

مثال:

Fractural properties are important in material science.

معنی فارسی کلمه fractural

:

مرتبط با شکستگی یا شکاف‌ها در ساختارها.