معنی فارسی fractureproof
B1مقاوم در برابر شکستگی، به ویژه در مورد مواد و تجهیزات.
Capable of preventing fractures; resistant to breaking.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کیس جدید گوشی به گونهای طراحی شده است که ضد شکستگی باشد.
مثال:
The new phone case is designed to be fractureproof.
معنی(example):
این ماده ضد شکستگی است و برای استفاده سنگین ایدهآل است.
مثال:
This material is fractureproof and ideal for heavy-duty use.
معنی فارسی کلمه fractureproof
:مقاوم در برابر شکستگی، به ویژه در مورد مواد و تجهیزات.